عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره یازدهم معرفی کتاب «قلمرو دین»؛ نوشته/ حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه سجاد آقایی
.:: «قلمرو دین»؛ نوشته حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه ::.
اشاره
حوزه های مطالعاتی حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، موارد متعددی را دربرمی گیرد که به درستی در هر یک از آن ها می توان ایشان را صاحب نظر و پراندیشه دانست. قرآن و سنت، عرفان و اخلاق، فلسفه و کلام، روشنفکری دینی و سیاست، عرصه هایی هستند که حجت الاسلام خسروپناه را به تفکر، تحقیق، تدریس، خطابه و تألیف و در مجموع، گفتمان سازی واداشته است. یکی از حوزه هایی که ایشان، بیشترین اهتمام را بدان در سیر مطالعات خویش دارد، مباحث کلام جدید است که با اندک جستجویی در میان آثار پرشمار زبانی و قلمی استاد می توان به آسودگی، از آن سراغ گرفت. برخی آثار ایشان در این حوزه عبارت است از: «انتظار بشر از دین»، «قلمرو دین»، «گستره شریعت»، «پیرامون فلسفه دین»، «هرمنوتیک»، «علم و دین»، «دین و توسعه کوثری»، «نقد بسط تجربه نبوی»، «خاتمیت پیامبری و دنیای مدرنیته»، «اثبات پذیری گزاره های دینی»، «تبیین و تحلیل سکولاریسم»، «جامعه شناسی و علم دینی» و «اسلام و مقتضیات زمان از دیدگاه شهید مطهری». در این راستا، کتاب ارزنده «قلمرو دین»، عهده دار پاسخ گویی به این پرسش چالش برانگیز است که آیا دین، به خصوص آئین مقدس اسلام که آخرین و کامل ترینِ ادیان الهی است، به همه مسائل انسانی؛ اعم از دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، مادی و معنوی پرداخته است یا خیر؟ و آیا دخالت دین در عرصه های مذکور، حداقلی است یا حداکثری؟
کتاب «قلمرو دین»، کتابی نقل محور است که در آن به بررسی دایره شمول دین اسلام در حوزه ارکان فکری و اعتقادی پرداخته شده است. حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه در این کتاب که در پائیز 1381 توسط مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، در 283 صفحه و تیراژ 2000 جلد، به چاپ رسیده است، با روشی موضوع محور و متّکی بر نقل، به استدلال در باب گستره گزاره های دینی می پردازد. موضوع محور بودن این کتاب به دلیل گستردگی موضوع بحث و عدم امکان بررسی کامل آن است. این کتاب در شش بخش با عناوین «کلّیات»، «قلمرو دین در عرصه خداشناسی»، «قلمرو دین در عرصه نبوت شناسی»، «قلمرو دین در عرصه معادشناسی»، «قلمرو دین در عرصه فقه و حقوق» و «قلمرو دین در عرصه اخلاق» تنظیم گردیده است. به بیان نگارنده در پیشگفتار، روش این کتاب در فصول دوم، سوم و چهارم، روش نقلی قرآنی بوده و وی از بررسی دیدگاه های مختلف متکلّمان، دوری گزیده است. نویسنده هم چنین بیان می دارد که عدم پرداختن او به مسئله امامت و سخن گفتن از توحید، معاد و نبوت، بدان روست که این سه مسئله، از امّهات اعتقادات اسلامی است.
کتاب «قلمرو دین»، تنها به گستره دین اسلام می پردازد و به این سؤال پاسخ می دهد که آیا اسلام برای تمامی شئون زندگی انسان، حرف دارد یا آن که به میزان حداقلی، کفایت کرده و تنها بدان چه برای هدایت بشر لازم است، اکتفاء می کند. خسروپناه نگاه تک بعدی به این مسئله را مورد نکوهش قرار داده و می نویسد: دین پژوهان اسلامی متجدّد، برخلاف دین پژوهان سنتی متصلّب و دین پژوهان متجدّد غرب زده، معتقدند که جمله قرآن و سنت و عقل و وجدان و تاریخ و تجربه می توانند در بحث قلمرو دین در عرصه های گوناگون، ما را یاری رسانند. او می گوید بدان رو در این کتاب، بیشتر از کتاب و سنت و عقل، استمداد جسته ایم که موضوع کتاب، قلمرو دین در عرصه ارکان دین است. وی با ارائه تعریفی از عقل که آن را «نیروی ادراکی انسان برای دست یافتن به داده ها و آموزه ها و معلومات قطعی و یقینی» معرفی می کند، تجربه، حدسیات و ظنّیات را به خاطر جزئی و غیریقینی بودن، از دایره دین بیرون می راند. خسروپناه در ادامه روش خویش در بهره وری صحیح از کتاب و سنت، آن ها را هم به تفصیل شرح می دهد. وی هم چنین به تبیین دو رویکرد حداقلی و حداکثری در حوزه قلمرو دین می پردازد و از ابتدای کتاب، این ادعا را دارد که خود نیز با رویکرد حداکثری، موافق است.
نگارنده البته در مورد موضع خود، راهش را از بسیاری دیگر از مسلمانان که دین اسلام را دارای احکام در ریزترین مسائل انسان می دانند، جدا می کند. او می گوید: «برخی گمان کرده اند هدف دین، پاسخ دادن به تمام نیازهای بشری است و چون کتاب و سنت، این هدف را به طور کامل تأمین نمی کند، پس دین اسلام، حداقلی است؛ یعنی با یک انتظار حداکثری از دین اسلام، قلمرو حداقلی را نتیجه گرفته اند. در حالی که اگر از ابتدا به انتظار اعتدالی، معترف می شدند، قلمرو اعتدالی را نیز استنتاج می کردند؛ یعنی اگر هدف دین، تأمین هدایت و سعادت آدمی باشد، دین اسلام، تمام وسایل و احکام و معارف مورد نیاز آن را معرفی و ارائه کرده است. پس دین اسلام، حداقلی نیست».
او استدلال باورمندان به حداقلی بودن اسلام را مبنی بر این که دین در برابر اثبات صفات خداوند یا مواردی از این دست، به نحو اقلّی عمل کرده است، بیان نموده و آن را رد می کند. خسروپناه معتقد است درک محدود آدمی باعث می شود تا خداوند نسبت به برخی مسائل؛ از جمله مسائل مربوط به کُنه و ذات خود سکوت نماید. هم چنین حداقلی یا حداکثری بودن دین، باید نسب به اهداف دین سنجیده شود و بیان مسائل جزئی، ضرورتی ندارد. علاوه بر این، عقل یکی از منابع دین است و کسانی که به دین حداقلی اعتقاد دارند، عملاً باب عقل را در دین تعطیل کرده اند.
خسروپناه در قسمت اول از شش گانه کتاب خویش، از ضرورت شناخت کلام، در بحث از قلمرو دین سخن می گوید. وی به ارائه تصویری از این دانش پرداخته و موضوع، غایت، وظایف، روش و تعریف علم کلام را نیز به روش متداول، پیش از شروع بحث، مورد بررسی قرار می دهد.
او فصل دوم کتاب خویش را به مبحث قلمرو دین در عرصه خداشناسی اختصاص داده و به ارائه تصویری کلّی از توحید، براهین مختلف آن و انواع توحیدها پرداخته و در مورد صفات و افعال خداوند، سخن می راند. خسروپناه در این فصل، در مطالبی کوتاه و بعضاً مجمل، با استناد به آیات قرآن، براهین اثبات ذات؛ از جمله برهان صدّیقین، برهان وجوب و امکان، برهان فقر وجودی و برهان نظم را تقریر می کند. می توان گفت شیوه تقریرات خسروپناه در این بخش، مصون از نقد نیست. او سعی دارد تا در حداقل کلمات و جملات، بیشترین مفاهیم را منتقل کند و در عین حال، به روشی دانشنامه ای، تمام مطالب را نیز در آن بگنجاند؛ اما در برخی مواضع، با استفاده از عبارات تخصّصی، دچار تکلّف در گفتار گردیده است.
فصل سوم از کتاب «قلمرو دین» با بحث از لزوم بعثت انبیاء شروع شده و صفات و اوصاف قرآنی پیامبران را برمی شمرد. خسروپناه در آخرین بخش های این فصل نیز وحی را مورد واکاوی قرار داده و پس از بیان مفهوم آن در سرفصلی جداگانه، شبهات مرتبط با این مسئله کلامی؛ از جمله تجربه نبوی را مورد نقد قرار می دهد.
نویسنده در فصل چهارم، با ارائه مقدمه ای با عنوان تعریف و تعابیر معاد، معاد را از دیدگاه نقلی، مورد بررسی قرار داده و سپس براهین حکمت، عدالت، رحمت، وحدت و بقای روح را بر اساس مفاهیم قرآنی، اقامه می نماید.
فصل پنجم کتاب با عنوان «قلمرو دین در عرصه فقه و حقوق»، به ارائه تعریفی مقدّمی در خصوص معانی حق و حقوق و اقسام آن، به بیان چرایی اعتبار قوانین حقوقی، بررسی فهرست وار مباحث مختلف حقوقی و نقدِ نسبتاً مفصل مقاله «فقه در ترازو»، به قلم دکتر عبدالکریم سروش، اختصاص دارد.
نگارنده در آخرین فصل کتاب، از قلمرو دین در عرصه اخلاق سخن می گوید. خسروپناه در این فصل، به نظریه های مختلف در مورد ماهیت و اعتبار اخلاق پرداخته و با بررسی دیدگاه های مختلف در حیطه فلسفه اخلاق از دیدگاه متفکران غربی و اندیشمندان اسلامی، نظریه مختار خویش را در این مسئله بیان می دارد.
در مجموع، کتاب قلمرو دین در عین آن که مطالب مختلف و سودمندی را دربردارد، از عمق زیادی برخوردار نیست. همه اهتمام نویسنده در سراسر کتاب، آن چنان که خود در پیشگفتار می گوید، اثبات نگاه حداکثری به دین اسلام است. بر این اساس، با نگاهی فهرست وار سعی کرده تا آیات مختلف قرآن را که می توانند به او در اثبات مدّعایش یاری رسانند، گردآوری نماید. حتی بعضاً در دو فصل آخر کتاب می توان به نوع برداشت های نگارنده از آیات قرآن و روایات تاریخ اسلام، اشکال وارد کرد. با این حال، کتاب حاضر هرچند برای کسانی که در این زمینه، مطالعه ای ندارند، مناسب و قابل توصیه نیست؛ اما می تواند در مقام ارائه فهرست مطالب، مورد استفاده قرار گیرد تا اهالی تحقیق، به کمک آن بتوانند در زمینه قلمرو دین، به نگارش آثار عمیق تری دست یازند. به بیانی بهتر، این کتاب می تواند به عنوان دائرهالمعارفی در حوزه شناخت قلمرو دین و اثبات حداکثری بودن آن، مورد استفاده و استناد قرار گیرد.
سجاد آقایی

نقشه سایت :: sitemap