عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره یازدهم معرفی کتاب «انتظار بشر از دین»؛ نوشته دکتر /عبدالله نصری سیدوهاب حسینی
.:: «انتظار بشر از دین»؛ نوشته دکتر عبدالله نصری ::.
اشاره
کتاب شناسی تفصیلی دکتر عبدالله نصری، بیش از هر چیز، تعهد و سرسپردگی او را به آموزه های حکمی نشان می دهد. با این حال در میان آثار قلمی ایشان، چند کتاب شاخص وجود دارد که هر کدام به نوعی، جریان ساز بوده و موجب ابهام زدایی از حیات علمی برخی اندیشمندان بزرگ گردیده است؛ کسانی که از نزدیک با آن ها در ارتباط بود؛ از آن ها بهره علمی برده یا چهره به چهره، گفتگوی علمی داشته است. از جمله این آثار، کتاب «تکاپوگر اندیشه ها»ست که به بررسی زندگی، آثار و اندیشه های علامه جعفری می پردازد. کتاب «آفاق مرزبانی» هم در این زمینه، نگارش یافته است که حاصل گفتگوهای علمی دکتر نصری با علامه در برنامه تلویزیونی «دیدار با فرزانگان» می باشد. «نظریه شناخت در فلسفه اسلامی»، «فلسفه تحلیلی» و «سفر نفس» نیز تقریرات دروس آیت الله مهدی حائری یزدی، فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم است. هم چنین کتاب «یقین گمشده» حاصل گفتگوهای ایشان با آیت الله صادقی لاریجانی، حجت الاسلام والمسلمین استاد صادقی رشاد، دکتر اعوانی و برخی فرهیختگان دیگر درباره فلسفه دین است. در این میان، کتاب «انتظار بشر از دین» هرچند گفتگویی را دربرنمی گیرد، اما یکی از آثار مهم در مسئله «نیاز بشر به دین» است که به بررسی دیدگاه های دین شناسان معاصر در پاسخ به این سؤال اساسی که «بشر چه انتظاری از دین دارد»، می پردازد.

مقدمه
کتاب «انتظار بشر از دین» که به بررسی یکی از موضوعات مهم فلسفه دین و کلام جدید می پردازد، اثری قابل توجه در حوزه دین شناسی معاصر است. این سؤال که انتظار بشر از دین چیست، از جنبه های گوناگون، محل تأمل و تحقیق است. این که آیا بشر باید انتظار خویش را از دین روشن سازد یا دین، خود باید بگوید که پاسخ گوی کدام یک از انتظارات بشر است، سؤالی جدّی و قابل تأمل می باشد. کتاب «انتظار بشر از دین»، نخستین بار در سال 1378 توسط انتشارات مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر منتشر گردید و از آن زمان تا به حال، چندین بار، تجدید چاپ شده است.
دکتر نصری، کتاب خود را به پنج بخش تقسیم می کند. وی در بخش اول، به طرح بحث پرداخته و انتظارات انسان از دین را بررسی و تعریف می نماید. سؤالاتی از این قبیل که دین چه گونه می تواند پاسخ گوی تمام نیازهای انسان باشد و با توجه به تغییر سبک زندگی و شرایط کنونی، برنامه ریزی دین برای ادامه حیات آدمی چیست، پرسش هایی هستند که پاسخ به آن ها، تبیین گر مسئله موجود در کتاب حاضر است. مؤلف در این بخش، با بیان تعاریف و نظرات روان شناسان، جامعه شناسان و اندیشمندانی؛ همچون فروید، یونگ، ویلیام جیمز، ماکس وبر، یینگر، گریتس، پیتر برگر و والتر استیس، ضمن تعریف دین، قلمرو دین را مقدمه اصلی برای پرداختن به مسئله انتظار بشر از دین می شمارد. وی با بیان رویکرد برون دینی و درون دینی، قلمرو دین را مشخص نموده و با اقامه براهینی روشن، راه سومی را تبیین می نماید؛ به گونه ای که به بحث لزوم بعثت انبیاء منتهی شود.
مؤلف در بخش دوم کتاب، سخن از جامعیت دین می گوید و با طرح مسئله لزوم بعثت انبیاء، این اندیشه بدیع را در ذهن مخاطب می پروراند که تکامل انسان، عمده ترین و مهم ترین دلیل بعثت انبیاء است. او در ادامه، با بیان دیدگاه های مهندس بازرگان و دکتر سروش که معتقدند دین فقط جنبه فردی و آخرتی دارد و در مسائل اجتماعی و دنیوی ساکت است، نظرات آنان را مورد نقد و بررسی قرار داده و می گوید دنیا، سازنده آخرت است و تکامل انسان در دنیا صورت می پذیرد. اساساً آن چنان که در قرآن کریم اشاره شده است، هدف از بعثت انبیاء، دعوت به توحید، معاد، تعلیم مردم، آموزش حکمت و تدبیر، دعوت به تقوا و تزکیه نفوس، آزادی انسان از قیود، ایجاد عدالت اجتماعی و اصلاح مفاسد می باشد.
باورداشت مهندس بازرگان، مبنی بر جدایی دین از سیاست و تفکیک حکومت از نبوت، مؤلف را بر آن می دارد تا با ذکر دلایلی از قرآن کریم و عقل، بر لزوم تشکیل حکومت از سوی خداوند تأکید ورزد. اگر این چنین نبود، خداوند متعال هرگز به حضرت داودع و حضرت سلیمانع، فرمان تشکیل حکومت و مبارزه با فساد و اجرای عدالت نمی داد. هم سو با مهندس بازرگان، دکتر سروش نیز بر این پندار است که دین برای آخرت است و دین را نمی توان در سیاست، حکومت و قدرت، فرهنگ و اقتصاد دخالت داد.
دعوی جامعیت دین و قلمرو حداکثری آن، از جای جای قرآن کریم برمی آید. مؤلف نیز با بهره گیری از نصّ مقدس اسلام، به بحث پیرامون کمال دین پرداخته و رویکرد دینی دکتر سروش مبنی بر عدم کمال و خاتمیت دین را به چالش می کشد. او در نهایت، به این نتیجه می رسد که دین همه انبیای الهی، اسلام بوده است و علت بعثت پرتوالی آن ها، چیزی جز تحریف شرایع، یکی پس از دیگری نیست. این در حالی است که دین اسلام، آئینی جاودانه و ابدی است. این مسئله در پیوندی ناگسستنی با مباحثی؛ از قبیل ختم نبوت، مسئله امامت، تبیین دین و مقوله اجتهاد و مرجعیت می باشد.
مؤلف در بخش سوم، دیدگاه برخی اندیشمندان برجسته حوزه دین، درباره مسئله انتظار بشر از دین را بیان می کند و بر این اساس، با اشاره به منظر دینی علامه طباطبایی و التزام ایشان به گزاره ولایت فقیه و طرح مسئله حکومت اسلامی و هم چنین نظرگاه شهید مطهری که با تقسیم نیازهای انسان به متغیر و ثابت، حوایج او را با توجه به شرایط زمان و مکان می سنجد، به تبیین جایگاه اجتهاد و عقل پرداخته و سپس اختیارات حکومت اسلامی را احصاء می نماید. در همین راستا، آیت الله صدر نیز احکام را به متغیّر و ثابت تقسیم می کند و احکام ثابت را غیرقابل تغییر و تغییر در احکام متغیّر را از اختیارات ولی امر مسلمین می داند. ایشان برای اثبات ولایت فقیه، به دلایل عقلی و نقلی تمسّک می جوید و تغییر احکام را به سبب تغییر شرایط و عواملی؛ همچون عرف و مصالح اجتماعی جایز می پندارد.
دکتر نصری در ادامه این بخش، با ارائه نظرات مهندس بازرگان، دکتر سروش و دکتر مجتهد شبستری، دگراندیشی دینی را مورد تحلیل و نقد قرار می دهد. او حیات علمی بازرگان را به دو مرحله تقسیم می کند: 1- قبل از دهه 40 که کتاب «بعثت و ایدئولوژی» را نگاشته و در آن، هدف از بعثت انبیاء را اداره جامعه اعلام می دارد؛ 2- بعد از دهه 40 که در مقاله ای تحت عنوان «آخرت و خدا؛ هدف بعثت انبیاء»، اساساً پیامبران را فاقد هرگونه برنامه برای بشر معرفی می کند. بازرگان، دخالت دین در سیاست و تشکیل حکومت دینی را نوعی شرک می داند و دین را از پاسخ گویی به سؤالات بشر در جوامع پیشرفته، عاجز می پندارد. وی همه حکّامی را که داعیه دینداری داشته اند، افرادی بی اعتقاد به دین قلمداد می کند و علت این بی اعتقادی را خود دین برمی شمرد. او تصور کردن دین را برای دنیا و دنیا را برای دین، افراط و تفریط می داند.
هم چنین دکتر سروش، دین را در مقام عمل، فاقد جهت و در مقام نظر، خاموش می پندارد. به زعم وی، دین فقط جواب گوی نیازهای فردی بشر است و دلیلی بر تضمین آخرت انسان به واسطه دینداری در دنیا نیست. دکتر مجتهد شبستری نیز بر این باور است که وحی بر همه کس، جایز الإنزال است و تفاوت پیامبر را با دیگران، تنها باید در تأثیر وحی جستجو کرد؛ یعنی اگر وحی بر پیامبر، تأثیر بسزایی بگذارد، وحی است؛ والاّ وحی، معنا ندارد. او جاودانگی و خاتمیت را نقد می کند و اساساً دین را فاقد هرگونه نظام سیاسی، اقتصادی و حقوقی معرفی می نماید.
مؤلف در بخش چهارم کتاب که تحت عنوان «حضور دین در حیات بشر» سامان یافته است، به سؤالاتی بنیادین در ارتباط با نقش فعّال دین در زیست گاه آدمیان پاسخ می دهد؛ از جمله این که دین چه گونه می تواند برای بشر برنامه ریزی کند؟ چه گونه می تواند با شرایط کنونی جامعه سازگار باشد؟ محدوده قلمرو دین کجاست؟ به اعتقاد دکتر نصری برای آن که بتوان به سؤالاتی از این دست پاسخ گفت، ضروری است به طرقی؛ چون اجتهاد، عقل و کشف علّت احکام، توجه ویژه نشان داد. او در ادامه، با تأکید بر گستردگی برنامه های دین در فقه، به بررسی نیازهای دنیوی و اخروی انسان می پردازد و احکام را دائرمدار شرایط جامعه و حکومت، عنوان می کند. وی احکام اوّلیه و ثانویه را زائیده سبک و شرایط زندگی بشر می داند و عرف جامعه را به عنوان یکی از ملاکات احکام معرفی می نماید.
دکتر نصری، قلمرو دین را در حوزه های جهان شناسی و انسان شناسی، مورد بررسی قرار داده و به طرح بحث پیرامون هدف آفرینش انسان؛ ویژگی های موجودات؛ بررسی حقایق ماوراءالطبیعه و تبیین مفاهیم کرسی و عرش؛ لوح و قلم؛ روح و ملائکه؛ جنّ و شیطان؛ فلسفه مرگ و خلقت؛ ابعاد وجودی و ملکوتی انسان؛ ماهیت، نیاز و ارزش و مقام وی؛ عوامل رشد و سقوط آدمی و روابط مختلف انسان با خود، خدا، هم نوع و جهان می پردازد. از جمله مباحث مطرح شده در این بخش عبارت اند از: حضور دین در سیاست، هدف، مصلحت و ویژگی های حکومت، ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، اهداف حکومت اسلامی و شرایط حاکم. بیان اصول تفکر سیاسی اسلام در محورهایی؛ چون: عدالت، مبارزه با ظلم و فساد، امر به معروف، رابطه زمامداران با مردم و حقوق متقابل دولت و مردم، از دیگر مواردی است که نویسنده در بخش حاضر، متعرّض آن می گردد. هم چنین در پایان، این دیدگاه دکتر سروش که حکومت دینی به آخرت مردم، کاری ندارد و فقط پاسدار دین است و این که انتخاب مردم در امور باید آزادانه باشد، مورد بررسی و نقد وی قرار می گیرد.
مؤلف در بخش پنجم، به بررسی شبهات در حوزه دین می پردازد و در این زمینه، از سکولاریسم و عوامل آن سخن می گوید. او بر این اساس، به نقد مقاله دکتر سروش با نام «معنا و مبنای سکولاریسم» پرداخته و هم چنین مسئله عرفی شدن دین (رفع قداست و ماورائیت از دین) را که توسط آقای صالح پور مطرح گردیده است، مورد ارزیابی و تحلیل قرار می دهد. او در ادامه، نسبت دین با ایدئولوژی و تعاریف مختلف از آن را بررسی نموده و به تبیین و تنقیح تفکرات دینی شهید مطهری و دکتر شریعتی در مورد ایدئولوژی می پردازد. در این میان، دکتر سروش، دیدگاهی متفاوت در مورد ایدئولوژی و عدم ایدئولوژیک بودن دین دارد که مورد نقد جدّی نویسنده قرار می گیرد.
سید وهاب حسینی

نقشه سایت :: sitemap