عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها باید مورد توجه قرار گیرد(مقام معظم رهبری ) / اگر ژرف یابی و پژوهش نباشد، نتیجه اش یک جا ایستادن، درجازدن و با دنیای پیرامون خود بیگانه تر شدن است.(مقام معظم رهبری ) / بدون ژرف یابی در هیچ مقوله ای نمی توان به هدفهای والا دست یافت.(مقام معظم رهبری ) / کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند منظومه کاملی را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی آن است، و بدان اهتمام دارد پوشش دهد.(مقام معظم رهبری )
صفحه اول فصلنامه علمی تخصصی محفل شماره یازدهم مقاله کارکردهای باور توحید عبادی در زندگی از دیدگاه آیات و روایات/حجت الاسلام حسین صدیقی
.:: کارکردهای باور توحید عبادی در زندگی از دیدگاه آیات و روایات ::.
چکیده
در میان اصول اعتقادات، اصل اساسی و کلیدی، «اصل توحید» است که پایه پذیرش باورهای دیگر می باشد. با دقت در مباحث توحیدی، به این نتیجه خواهیم رسید که این باورها، گام به گام به پیش می رود تا به نقطه اوج آن که توحید عبادی است، برسد. توحید عبادی؛ یعنی اعتقاد به این که تنها خداوند، شایستگی پرستش دارد. این باور که ظهور آن در رفتارها و اعمال، «اخلاص» نامیده می شود، آثار و کارکردهای فراوانی دارد. این کارکردها در سبک زندگی انسان موحّد و نیز در سبک زندگی اجتماع توحیدی، تأثیرات آشکار و شگرفی خواهد داشت تا جایی که تمام زندگی، رنگ و بوی خدایی خواهد داشت و آدمی به مقام عبودیّتی که هدف از خلقت اوست، نایل می گردد. ما در این مقاله برای بررسی تأثیرات این باور در زندگی، به تبیین پانزده کارکرد فردی توحید عبادی و سه کارکرد اجتماعی آن می پردازیم که عبارت اند از: تربیت الهی، ترک منیّت ها، خودخواهی ها، سالم ماندن از گناهان، آرامش روان، فراموش نکردن یاد خدا، لطافت و رقّت قلب، خوف از خدا، حکمت و بصیرت، نزول رزق الهی و احساس غنا و بی نیازی، اجابت دعا و رسیدن به خواسته ها، قبولی اعمال، ثواب عظیم، برخورداری از شفاعت انبیاء، خدایی شدن، اقتدار اجتماعی و استکبارستیزی، وحدت و یکپارچگی و رفع بسیاری از نابسامانی های اجتماعی.
کلیدواژه
توحید، عبادت، اخلاص، سبک زندگی اسلامی، تأثیر باورها در زندگی.

مقدمه
ارزش هر انسان بر اساس باورها و اعتقاداتش سنجیده می شود؛ به همین جهت در دین مبین اسلام، سفارش های فراوانی نسبت به تفکّر و تأمّل پیرامون مباحث اعتقادی صورت گرفته است؛ به گونه ای که تقلید در اعتقادات پذیرفته نیست. در میان اصول اعتقادات، آن چه اصل محسوب می گردد، توحید است که پایه پذیرش باورهای دیگر می باشد. این باورها گام به گام به پیش می رود تا در نهایت، به نقطه اوج آن که توحید عبادی و بندگی خالصانه الهی است، می رسد: «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلا لیعبدون» (ذاریات:56). این باور، سبک زندگی انسان را متحوّل می نماید؛ به گونه ای که تمام زندگی او رنگ و بوی خدایی گرفته و عبودیت و خدامحوری، اساس زندگی او را شکل می دهد: «صبغه الله و من أحسن من الله صبغهً» (بقره:138). بر این اساس، نقطه تکیه دعوت همه انبیاء نیز دعوت به توحید عبادی بوده و ایشان تمام توان خویش را برای ساختن جامعه توحیدی به کار گرفته اند: «و لقد بعثنا فی كلّ أمّه رسولاً أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت» (نحل:36). با این حال، متأسّفانه بیش تر تلاش هایی که تاکنون در جوامع دینی در جهت تبیین مباحث اعتقادی صورت گرفته، به مباحث علمی و ذهنی اختصاص یافته است و هنوز نمود این باور، در متن این جوامع به چشم نمی خورد. بنابراین برای دست یابی به سبک زندگی اسلامی، نیازمند نهضت تبیین و تحقّق این مرتبه از توحید هستیم.
از سویی دیگر (چه بپسندیم و چه نپسندیم)، نگاه بشر امروز به مسائل مختلف، حتی مباحث دینی، نگاه کارکردگرایانه است و تا به کارکردهای یک باور یا یک کردار اطمینان نداشته باشد، در آن جهت گام برنمی دارد و سبک زندگی خویش را بر آن بنا نخواهد کرد. بر این اساس، یکی از وظایف مدافعان کیان دین، بررسی کارکردهای باورهای دینی، تبیین مطلوب آن ها و تلاش در جهت نشان دادن تحقّق آن هاست. در این نوشتار در حدّ توان، به بررسی و تبیین کارکردهای توحید عبادی و تأثیر آن در زندگی موحّدان می پردازیم.
مفهوم شناسی
1- توحید
واژه «توحید»، مصدر باب «تفعیل»، از ماده «وَحَدَ» به معنای منفرد بودن است. این ماده در قرآن، بارها به کار رفته، امّا خود کلمه «توحید» در آیات قرآن نیامده است. معنای این واژه تقریباً برای همگان روشن است و به همین جهت در معنایی که در کتب لغت برای آن ذکر شده، از خود ماده «وَحَدَ» استفاده شده است (فراهیدى، 1410، ج‏3: 281؛ ابن منظور، 1414، ج3: 451). گویا این ماده با رفتن به باب، معنای نسبت دادن به خود گرفته است: «وحّدته إذا وصفته بالوحدانیّه» (دغیم، 2001: 200).
2- عبادت
واژه «عبادت»، مصدر ماده «عَبَدَ» بوده و معانی «اطاعت»، «نهایت خضوع» و «تقدیس همراه با تذلّل» برای آن ذکر شده است. (مصطفوى، 1360، ج‏8: 1؛ قرشی، 1371، ج‏4: 279؛ طریحى، 1375، ج‏3: 92؛ راغب اصفهانی، 1412: 542؛ ابن منظور، 1414، ج‏3: 270؛ فراهیدى، 1410، ج‏2: 48) جوهری در صحاح، اصل عبودیّت را «خضوع» می پندارد؛ لکن علامه طباطبایی، این معانی را لازمه معنای لغوی آن می داند: «عبد، همان مملوک بودن است؛ چه انسان و چه فردِ دارای شعور دیگر (مانند آسمان و زمین)»؛ لازمه ی این چنین تسلیمی، خضوع و تذلّل است (طباطبایی،1417، ج‏1: 24). بر این اساس، معناى فارسى عبادت، «بندگى» است؛ یعنى خود را در بند نهادن و این بند را پیوسته بر گردن خود استوار داشتن. بنابراین، تسلیم شدن براى هر چیز و در برابر هر كس، همان بندگى آن است که لازمه آن، خضوع و تذلّل می باشد.
3- اخلاص
واژه «اخلاص» از ماده «خَلَصَ» و به معنای «پیراستن» و «صاف شدن» است. (ابن منظور، 1414، ج‏7: 26؛ قرشی، 1371، ج2: 272)
تبیین توحید عبادی
1- تعریف عبادت
شناخت خداى یگانه به عنوان كامل ترین ذات با كامل ترین صفات، منزّه از هرگونه نقص و كاستى و شناخت رابطه او با جهان كه آفرینندگى و نگهدارى و فیّاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عكس‏العملى در ما ایجاد مى‏كند كه از آن به «پرستش»، «عبادت» و یا «بندگی» تعبیر مى‏شود. (مطهرى، 1389، ج‏2: 97) بیشتر تعاریف اهل لغت و مفسران از عبادت، پیرامون معنای لغوی آن است که آن را به نهایت خضوع و خشوع، تفسیر می نمایند؛ در حالی که خضوع و خشوع هر چه هم بسیار باشد، نمی توان آن را عبادت خواند؛ زیرا در این صورت، باید احترام و خضوع فراوان نسبت به پدر و مادر و یا استاد را عبادت ایشان دانست؛ حال آن که همان خداوندی که بارها فرموده است: «ألاّ تعبدوا إلاّ الله» (هود:2 و 26؛ فصلت:14؛ احقاف:21)، خود، نسبت به والدین چنین توصیه می نماید: «واخفض لهما جناح الذلّ من الرحمه» (إسراء:24) و یا دستور می دهد که برای احترام به حضرت آدمع، بر او سجده نمایند: «و إذ قلنا للملائكه اسجدوا لآدم» (بقره:34) (سبحانی، 1412: 78؛ 1425، ج‏1: 57).
2- تعریف توحید عبادی
پیش از بیان تعریف، ناگزیر به طرح یک مقدّمه هستیم و آن این که ما دو گونه توحید داریم: الف) توحید نظری که خود سه مرتبه را دربرمی گیرد: ذاتى، صفاتی و افعالی. ب) توحید عملی: در توحید عملی، سخن از این است که انسان چه كند تا خط مشی زندگی او موحّدانه باشد. توحید نظری، متضمّن تأمین حُسن اندیشه و گزارش علمی سالك و توحید عملی، تأمین‏كننده حُسن انگیزه و گرایش عملی اوست و صعود سالك، بدون این دو بال، ممكن نیست. (جوادی آملی، بی تا: 510) توحید عبادی، یکی از مهم ترین جلوه های توحید عملی شمرده می شود. توحید عبادی؛ یعنی تنها و تنها خداوند، شایستگی پرستش دارد.
اکنون اگر به این نکته، دقّت نمائیم که به هر کاری که مشغول می شویم و یا از انجام هر کاری که خودداری می کنیم، در حقیقت گوش دادن به کلام خدا یا اولیائش و یا گوش دادن به شیطان و نفس امّاره است و بنا بر روایت امام باقرع که می فرماید: «هركه به گوینده اى گوش سپارد، او را بندگى كرده است؛ اگر آن گوینده از خداوند بگوید، شنونده، خدا را عبادت كرده و اگر از شیطان بگوید، شیطان را عبادت كرده باشد» (کلینی، 1365، ج62: 434)، پس، تمام زندگی انسان، عبادت است؛ حال، یا عبادت پروردگار یکتا و یا عبادت نفس، شیطان، مال، مقام و... چه بسا کلام حضرت علیع درباره وظایف انبیاء نیز مؤیّد این تفسیر باشد؛ چرا که ایشان می فرماید: «فبعث الله محمداً بالحق لیخرج عباده من عباده الأوثان إلی عبادته و من طاعه الشیطان إلی طاعته» (نهج البلاغه:خ147).
بنابراین انسان ها فطرتاً اهل پرستش و عبادت اند و كار انبیاء، تنها هدایت و جهت دهی آن نیاز فطری است تا در مصداق یابی معبود، اشتباه نکرده و به پرستش و عبادت بت ها و یا شیاطین نپردازند. در این صورت، معنای «توحید عبادی»، این خواهد بود که انسان، اقرار داشته باشد که تنها یک موجود، قابلیّت پرستش و اطاعت دارد و در نتیجه می باید که تمام زندگی انسان موحّد، طاعت خداست و ذرّه ای شرک (بت پرستی، خودپرستی، مال پرستی، شهوت پرستی و...) در آن راه ندارد.
مؤیّد دیگر ما نسبت به این تفسیر، آن است که امام صادقع، نشانه اخلاص در گفتن ذکر «لا إله الاّ الله» را که شعار توحید عبادی است، دوری جستن از محرّمات الهی می داند: «من قال لا إله إلاّ الله مخلصاً دخل الجنّه و إخلاصه أن یحجزه لا إله إلاّ الله عمّا حرّم الله» (مجلسی، 1404، ج8: 359)؛ «هر كس مخلصانه لا إله الاّ الله بگوید، به بهشت رود و اخلاصش به این است كه لا إله الاّ الله، او را از آنچه خداوند حرام كرده است، باز دارد». از این بالاتر آن که حضرت در روایت دیگری، ویژگی «بنده خدا» را آن می داند که در تمام حركات و سكنات خود، نیّت خالص داشته باشد؛ گویا وصف «عبد»، تنها با این شیوه از زندگی، سازگار است: «لابدّ للعبد من خالص النیّه فی كلّ حرکه و سکون، إذا لو لم یکن بهذا المعنی یکون غافلاً و الغافلون قد وصفهم الله بقوله: أولئک کالأنعام بل هم أضل أولئک هم الغافلون (أعراف:179)» (امام صادقع، 1400: 39). «بنده باید در تمام حركات و سكنات خود نیّت خالص داشته باشد؛ زیرا اگر چنین نباشد، غافل است و غافلان را خداوند چنین وصف كرده است كه آنان هم چون چارپایانند و بلكه گمراه ترند».
3- تعریف اخلاص
خواجه عبدالله انصارى در تعریف اخلاص می گوید: «اخلاص، صافى نمودن عمل از هرگونه خلط و ناخالصی است» (خمینی، 1378: 328)؛ به عبارت دیگر «اخلاص، پاك كردن نیّت از شرك و ریاست» است (مهدوى كنى، 1376: 410). حضرت امام صادقع نیز در بیان معنای اخلاص می فرماید: «العمل الخالص الذی لا ترید أن یحمدك علیه أحد إلاّ الله عزّوجل» (کلینی، 1365، ج2: 16)؛ «عمل خالص، آن است كه نخواهى كسى جز خداوند، تو را بر انجام آن بستاید». پیچیدگی حیله های شیطان و فریب کاری های نفس، به گونه ای است که گاهی خود انسان هم به راحتی، متوجّه آن ها نخواهد بود. چه بسیار اعمالى كه انسان براى انجام آن ها، خود را به رنج و زحمت مى اندازد و گمان مى برد كه آن اعمال، خالصانه براى خداست؛ حال آن كه در انجام آن اعمال، فریب خورده و از آفت آن ها بى خبر مانده است: «و ما یؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون» (یوسف:106).
رابطه میان اخلاص و توحید عبادی
پیش تر گفتیم که توحید عبادی، به معنای یگانگی در شایستگی پرستش و وصف خداوند است و موحّد اقرار می کند که تنها یک موجود، قابلیّت پرستش و عبادت دارد؛ اما اخلاص، وصف افعال و اعمال انسان است. عمل باید فقط برای خداوند و خالی از هرگونه ناخالصی باشد. اثر اعتقاد به توحید عبادی در افعال انسان، همان اخلاص است؛ چراکه نتیجه اقرار به عبودیت برای پروردگار، دل بستن به او و دل کندن از غیر اوست. در این صورت معنا ندارد که بنده به کسی، غیر از خدای خویش امید داشته باشد. در نتیجه، اخلاص در عبادات و رفتارهای او ظاهر خواهد شد و ارزش آن عبادات و اعمال هم به اخلاص است. امام باقرع می فرماید: «لایكون العبد عابداً لله حقّ عبادته حتّى ینقطِع عن الخلق كلّهم إلیه فحینئذ یقول: هذا خالص لی، فیقبّله بكرمه» (مجلسی، 1404، ج67: 112)؛ «بنده، خداى را چنان كه حقّ عبادت اوست، عبادت نمی كند، مگر آن گاه كه از همه خلق بریده، به خداوند روى آورد. در این هنگام، خداوند می فرماید: این، خالص براى من است و به لطف و كرم خویش، او را پذیرا شود».
حال اگر عبادت را به معنای محدود آن بگیریم، دایره مصادیق اخلاص، وسیع تر خواهد بود؛ زیرا اخلاص در رفتارهای غیرعبادی هم معنا دارد. اما اگر عبادت را به معنای وسیع آن قلمداد کنیم که سراسر زندگی انسان را در برمی گیرید، در این صورت، توحید عبادی؛ یعنی اقرار به این که تنها او قابلیت پرستش و اطاعت دارد. پس تمام زندگی باید تنها عبادت و بندگی او باشد و این ممکن نیست، جز این که اخلاص، سراسر زندگی موحّد را فراگیرد و همواره ندا دهد: «إنّ صلاتى و نسكى و محیاى و مماتى لله ربّ‏ِ العالمین* لا شریك له و بذلك أمرت و أنا أولّ المسلمین» (أنعام:162-161). یکی از نتایج مهمی که از این ارتباط عمیق میان توحید عبادی و اخلاص به دست می آوریم، آن است که می توانیم در تبیین مباحث آینده، به خصوص، بررسی کارکردهای توحید عبادی، از آیات و روایات باب اخلاص نیز مدد بجوئیم.
آثار توحید عبادی در زندگی فردی
الف) آثار و کارکردهای دنیوی
1- تربیت الهی
یکی از مهم ترین آثار تحقّق یافتن توحید عبادی، تربیت الهی است. هنگامی که تمام توجّه بنده، خداوند باشد و تنها در جهت پرستش و رضایت او گام بردارد و دوست دارد آن گونه باشد که خدا می پسندد، خداوند هم اصلاح و تربیت او را به عهده می گیرد و او را برای عبادت و بندگی خویش تربیت می نماید. از پیامبر اکرمص روایت شده است که خداوند می فرماید: «لا أطّلِع على قلب عبد فأعلم منه حبّ الإخلاص لطاعتی لوجهی و ابتغاء مرضاتی إلاّ تولّیت تقویمه و سیاسته» (مجلسی، ج82: 136)؛ «هرگاه دل بنده ام را بنگرم و دریابم كه از روى اخلاص و براى خشنودى من طاعتم را به جا مى آورد، اصلاح و تربیت او را خود به عهده می گیرم». این تربیت تا جایی پیش می رود که خداوند، بنده را خالص برای خود قرار داده و ندا سرمی دهد: «و اصطنعتك لنفسی» (طه:41)؛ «و من تو را براى خودم ساختم (و پرورش دادم)».
2- ترک منیّت ها و خودخواهی ها
بنده ای که خدا را شناخت و فقط او را شایسته پرستش یافت، تنها خداخواه است و به خواسته های او می اندیشد و بنابراین، از منیّت ها و خودخواهی ها دور می گردد. بنده موحّد حتّی نسبت به آن چه از مال دنیا در اختیار اوست، احساس ملکیّت ندارد و همه چیز را از آن خداوند و ابزار بندگی او می داند. این بینش توحیدی، یکی از مهم ترین بنیان های اخلاق نیکو و رفتارهای شریعت پسند است؛ به همین جهت هنگامی که عنوان بصری از امام صادقع می پرسد: «حقیقت عبودیّت چیست؟»، حضرت این گونه پاسخ می دهد: «حقیقت بندگى سه چیز است: اول آن كه بنده در آن چه خداوند به او عطا فرموده است، براى خود مالكیتى در نظر نمی گیرد؛ زیرا بندگان، مالك چیزى نبوده و مال را متعلّق به خدا مى دانند و آن را هر جا كه خداوند عزّوجل فرمان داده است به مصرف مى رسانند. دوم آن که بنده براى خود تدبیر و چاره اندیشى نمی كند. سوم آن که تمام اشتغالش به چیزهایى است كه خداوند، او را به انجام آن ها فرمان داده یا از آن ها باز داشته است... این نخستین درجه پرهیزگاران است» (مجلسی، 1404، ج1: 225).
3- سالم ماندن از گناهان
وقتی بنده در اثر اعتقاد به توحید عبادی، از تربیت الهی بهره مند شود و از خودخواهی ها رهایی یابد، زمینه انجام بسیاری از گناهان از بین می رود و نعمت سلامت از گناهان نصیب او می گردد. در کتاب مصباح الشریعه، از قول امام صادقع چنین نقل شده است: «أدنى مقام المخلص فی الدنیا السلامه من جمیع الآثام» (امام صادقع، 1400: 37)؛ «پائین ترین مرتبه كسى كه عملش، محض براى خداست، سالم ماندن از همه گناهان است».
4- آرامش روان
آرمان شهری که بشر به دنبال آن است، فضایی است که پر از آرامش، شادکامی و سلامت روانی باشد؛ حال آن که امروزه بیشترین مریضی ها و ناراحتی های جسمی به سبب ناآرامی های روانی است. به نظر می رسد اساسی ترین عامل این ناآرامی ها، آن است که آدمی، خویشتن را به درستی نشناخته و نمی داند به دنبال چیست و با چه چیزی به آرامش می رسد. تلاش های شبانه روزی او در راه تأمین معاش، رسیدن به ثروت و قدرت، تفریحات و لذّت های متنوّع، هیچ یک این نفس متلاطم او را آرام نمی گرداند؛ بلکه چه بسا روز به روز بر ناآرامی و نارضایتی اش می افزاید. اگر انسان بداند که روح او اهل این دنیا نبوده از عالم امر آمده است و تنها با انس گرفتن با آن عالم، آرام می شود، در سبک زندگی خویش تجدید نظر نموده و دل به عبادت پروردگار می سپارد تا خود را از این دام گه رها نماید. از سوی دیگر، اعتقاد به توحید عبادی و آن گاه به جاآوردن عبادات خالصانه، یاد خدا را در دل ها زنده می کند: «إنّنی أنا الله لا إله إلاّ أنا فاعبدنی و أقم الصلوه لذکری» (طه:14). یاد خدا که انس با عالم ملکوت است، آرام بخش دل ها خواهد بود: «ألا بذکر الله تطمئنّ القلوب» (رعد:28).
یکی از علل دیگر ناآرامی ها در انسان، تضادّ خواسته هاست؛ یعنی امیال مختلف انسانی، هر یک انسان را به سویی می کشاند و پاسخ به هر یک، موجب از دست دادن و یا کم رنگ شدن دسترسی به خواسته دیگر می شود. این ناکامی ها، وجود آدمی را متلاطم می نماید. اما انسانی که به توحید عبادی، معتقد بوده و سبک زندگی خویش را بر اساس عبادت خداوند شکل داده است، همه خواسته هایش را با سنگ محک عبودیت می سنجد و آن چیزی را برمی گزیند که او را در این مسیر، بهتر به پیش می برد. در این صورت، ناکامی ها و دشواری های دنیایی، او را نگران نخواهد کرد. حضرت رسولص می فرماید: «أفضل الناس من عشق العباده فعانقها و أحبّها بقلبه و باشرها بجسده و تفرّغ لها فهو لایبالی علی ما أصبح من الدنیا علی عسر أم علی یسر» (کلینی، 1365، ج2: 83)؛ «برترین مردم كسى است كه عاشق عبادت شود؛ پس دست در گردن آن آویزد و از صمیم دل، دوستش بدارد و با پیكر خود با آن درآمیزد و خویشتن را وقف آن گرداند؛ پس چنین شخصى را باكى نباشد كه دنیایش به سختى گذرد یا به آسانى».
از دیگر سو در صحنه اجتماع نیز درخواست ها و انتظارات متعدّد، نسبت به انسان وجود دارد که در اغلب موارد، امکان جلب رضایت همگان میسّر نیست و کسی که برنامه کار و زندگی اش را بر اساس راضی کردن ایشان تنظیم کرده باشد، همیشه در نگرانی به سر خواهد برد؛ چرا که همیشه کسی هست که از او راضی نیست. اما بنده موحّد با اخلاص در عمل، تنها به خدا می اندیشد و از بند توجّه به خلایق و افکار و انظار ایشان رهایی می یابد. امام علیع، در بیانی کوتاه و پرمغز فرموده است: «بالإخلاص یکون الخلاص» (کلینی، 1365، ج2: 468)؛ «تنها به وسیله اخلاص می توان به رهایی دست یافت».
5- فراموش نکردن یاد خدا
بنده ای که به توحید عبادی اعتقاد دارد و در عمل، اخلاص می ورزد، با یاد خداوند زندگی می گذراند و دچار گرفتاری فراموشی خداوند نمی شود. امام رضاع در بیان حکمت عبادت می فرماید: «لئلاّ یكونوا ناسین لذكره و لا تاركین لأدبه و لا لاهین عن أمره و نهیه إذا كان فیه صلاحهم و قوامهم» (صدوق، 1387، ج2: 103)؛ «تا این كه مردم، یاد خدا را فراموش نكنند و آداب او را وانگذارند و از اوامر و نواهى او غافل نشوند؛ زیرا درستى و قوام مردمان در این است».
6- لطافت و رقّت قلب
عبادت خالصانه الهی، موجب می شود که انسان با عالَم ملکوت، مرتبط باشد و از لطافت آن عالم بهره ببرد و در نتیجه به سنگ دلی و خشک روحی دچار نشود. امام رضاع، در ادامه روایتی که در فلسفه عبادت از ایشان نقل شد، می فرماید: «فلو تركوا بغیر تعبّد لطال علیهم الأمد فقست قلوبهم» (صدوق، 1387، ج2: 103)؛ «اگر بدون تعبّد، به حال خود رها مى شدند، پس از مدّتى دل هایشان سخت مى شد».
7- خوف از خدا
بر اساس روایات، یکی از نعمت‏های الهی، خداترسی است که اگر نصیب بنده شود، آثار ارزشمندی در زندگی او خواهد داشت (رک.به: کلینی، 1365، ج5: 327). اما زینت های زندگی دنیایی از یک سو و مکائد شیطان قسم خورده از سویی دیگر، خداترسی را از انسان می گیرد. امام سجادع در مناجات شاکین می فرماید: «إلهی إلیك أشكو قلباً قاسیاً مع الوسواس متقلّباً و بالرین و الطبع متلبّساً»؛ «خدایا به تو شكایت مى‏كنم از دلى سخت كه به دست وسوسه بگردد و زنگار خودسرى و خوى زشت درپوشد». بنا بر فرمایش امام صادقع، در تورات آمده است که خداوند وعده داده است دل کسی که خود را وقف عبادت خالصانه او نماید، از نعمت خوف خویش پُر سازد: «فی التوراه مكتوب: یا بن آدم! تفرّغ لعبادتی أملأ قلبك خوفاً» (مجلسی، 1404، ج13: 357).
8- حکمت و بصیرت
با مراجعه به ریشه كلمه «حکمت» و اصل معنایی آن (الحکم: المنع)، به این نکته می توان رسید كه حكمت، حالتی خاصّ از درك و تشخیص است كه شخص به وسیله آن می تواند حق و واقعیّت را درك کرده؛ مانع از فساد شود و كارش را متقن و محكم انجام دهد. بنا به فرموده خداوند در قرآن کریم، حکمت، خیر کثیری است که به هر کس بخواهد می دهد: «یؤتی الحکمه من یشاء و من یؤت الحکمه فقد أوتی خیراً کثیراً و ما یذّکر إلاّ أولوا الألباب» (بقره:269). یکی از چیزهایی که قابلیّت دریافت حکمت را در انسان ایجاد می کند، عبادت خالصانه است. رسول اکرمص می فرماید: «ما أخلص عبد لله أربعین صباحاً إلاّ جرت ینابیع الحكمه من قلبه على لسانه» (مجلسی، 1404، ج67: 242)؛ «هیچ بنده اى، چهل روز براى خداوند اخلاص نورزید، مگر آن كه چشمه هاى حكمت از دلش به زبانش جارى شد».
9- نزول عطایای الهی و احساس غنا و بی نیازی
انگیزه های آدمیان در عبادت، یکسان نیست. انگیزه برخی از انسان ها در پرستش، بهره بردن از مواهب و نعمات اعطایی از سوی معبود است؛ از این رو حضرت ابراهیمع در مباحثه خود با مشرکان، از این غرضِ عبادت بهره گرفته و به آن ها چنین فرمود: «إنّما تعبدون من دون الله أوثانا و تخلقون إفكاً إنّ الذین تعبدون من دون الله لا یملکون لكم رزقاً فابتغوا عند الله الرزق و اعبدوه و اشکروا له إلیه ترجعون» (عنکبوت:17)؛ یعنی این بت هایی را که می پرستید، مالک رزق شما نیستند؛ بلکه رزق شما نزد خداست. غرض شما هم از عبادت، رزق است، پس رزق را از خدا بخواهید، چون اوست كه مالك رزق شماست. غیر او را نپرستید؛ بلكه تنها خدا را بپرستید و او را شكر گزارید كه به شما رزق داده و شما را به انواع نعمت‏ها بهره‏مند ساخته است؛ چه این که شكر منعم در برابر آن چه انعام كرده، واجب است. (طباطبایی، 1374، ج16: 17)
رسول اکرمص در حدیثی قدسی، این اثر توحید عبادی را از قول خداوند، چنین تبیین می نماید: «یا بن آدم! تفرّغ لعبادتی أملأ قلبك غنىً و أملأ یدیك رزقاً؛ یا بن آدم! لا تباعد منّی فأملأ قلبك فقراً و أملأ یدیك شغلاً»؛ «اى فرزند آدم! خود را به عبادت من مشغول ساز تا دلت را پر از بى نیازى كنم و دستانت را آكنده از روزى سازم؛ اى فرزند آدم! از من دورى نكن كه دلت را از فقر انباشته و دستانت را از گرفتارى آكنده مى كنم».
10- رسیدن به خواسته ها
بسیاری از شرک ورزی های انسان در جهت کسب رضایت دیگران و رسیدن به خواسته های مدّنظر خویش، به واسطه ایشان است؛ در حالی که اگر دل از غیر خدا برکند و سبک زندگی توحیدی درپیش گیرد و خالصانه او را بخواند، زودتر و بهتر به خواسته خود خواهد رسید. امام باقرع می فرماید: «ما بین الحقّ و الباطل إلاّ قلّه العقل»؛ یعنی «میان حقّ و باطل، چیزى جز كم خردى نیست». به ایشان عرض شد: «چه گونه اى زاده رسول خدا؟» امامع فرمود: «إنّ العبد یعمل العمل الذی هو لله رضاً فیرید به غیر الله، فلو أنّه أخلص لله لجاءه الذی یرید فی أسرع من ذلك» (مجلسی، 1404، ج69: 299)؛ آدمى كارى را كه رضاى خدا در آن است، براى غیر خدا انجام مى دهد؛ در صورتى كه اگر آن را محض رضاى خدا انجام مى داد، خداوند او را به هدفى كه از آن كار داشت، زودتر مى رساند». حضرت علیع نیز می فرماید: «أخلص تنل» (اخلاص بورز تا به هدفت برسی)؛ «مَن أخلَصَ بلغ الآمال» (هر که اخلاص بورزد، به آرزوهایش می رسد) (تمیمی آمدی، 1366: 198).
‏11- خدایی شدن
انسان موحّد در پرتو پرستش خالصانه معبود، سبک زندگی توحیدی را در پیش می گیرد و گام به گام به سوی او پیش می رود تا تمام زندگی او رنگ و بوی الهی بگیرد: «صبغه الله و من أحسن من الله صبغه و نحن له عابدون» (بقره:138). بلکه بنا بر روایات، جوهره و حقیقت عبادت، «ربوبیت» است. امام صادقع می فرماید: «العبودیه جوهره، كنهها الربوبیه» (امام صادقع، 1400: 563). انسان بر اثر عبادت موحّدانه، خدایی می شود؛ خود را فراموش کرده و فقط خدا را می بیند و در این حال، صفات معبود در او متجلّی می گردد. این حالت، آثار شگفتی در پی خواهد داشت که قلم را یارای گفتن آن نیست. در روایت داریم که بنده با انجام عبادات مستحبی، به جایی می رسد که گوش، چشم، زبان، دست و در یک کلام، تمام اعضاء و جوارح او الهی می شود. در این حال، خواسته او همان خواسته خداوند است؛ به همین جهت درخواست های او مورد اجابت پروردگار قرار می گیرد.
ب) آثار و کارکردهای اخروی
1- قبولی اعمال
شاید بتوان گفت یکی از مهم ترین آثار توحید عبادی و اخلاص در عمل، قبولی اعمال است؛ چرا که خداوند، تنها به عبادت خالصانه دستور داده است و تنها چنین عبادتی را می پذیرد: «و ما أمروا إلاّ لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء» (بینه:5). حضرت علیع نیز در سخنی، به این ویژگی اخلاص، چنین اشاره فرموده است: «لاتتّهموا لقلّه العمل، اهتمّوا للقبول؛ فإنّ النبی قال لمعاذ بن جبل: أخلص العمل یجزیک منه القلیل» (نراقى، 1377، ج2: 633)؛ «چندان در قید بسیارىِ عمل و این كه حتماً به درجه قبول برسد، نباشید؛ چرا که پیامبرص به معاذ فرمود: عمل را براى خداوند خالص كن تا اندك آن، تو را كفایت كند».
2- ثواب عظیم
رسول اکرمص می فرماید: «إذا قال [أی العبد]: إیّاك نعبد»، قال الله: صدق عبدی إیّای یعبد أشهدكم لأثیبنّه على عبادته ثواباً یغبطه كلّ من خالفه فی عبادته لی» (صدوق، 1362: 240) «هرگاه [بنده] بگوید: تنها تو را مى پرستیم، خداوند می فرماید: بنده ام راست مى گوید، او فقط مرا مى پرستد؛ شما را گواه مى گیرم كه به او، براى عبادتش، چنان پاداشى دهم تا هر كس كه برخلاف عبادت او براى من، راه دیگرى برگزیده باشد، بر وى رشك برد». البته بزرگان در بیان مراتب اخلاص، سخن ها گفته اند که پیش تر بخشی از آن نقل شد. در مراتب بالاتر اخلاص، عبادت خالصانه به امید ثواب و اجر الهی، خود عبادتی شرک آلود است. عبادت خالصانه، آن است که تنها به خاطر خدا باشد و بس.
3- برخورداری از شفاعت انبیاء
در منابع اهل سنت، از پیامبر اکرمص روایت شده است که ایشان فرمودند: «یشفع الأنبیاء فی كلّ من كان یشهد أن لا إله إلاّ الله مخلصاً فیخرجونهم منها» (احمد بن حنبل، 1429، ج3: 12)؛ «پیامبران براى همه كسانى كه از روى اخلاص به یگانگى خدا شهادت داده باشند، شفاعت مى كنند و آنان را از دوزخ بیرون مى آورند».
4- لقای پروردگار
شرط رسیدن به لقای پروردگار که برترین مرحله کمال انسانی است، توحید عبادی و دوری از هر گونه شرک است. در آخرین آیه از سوره مبارکه کهف آمده است: «فمن كان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً و لا یشرك بعباده ربّه أحداً» (کهف:110)؛ یعنی: «پس هر كه به لقاى پروردگارش امید دارد، باید كارى شایسته انجام دهد و هیچ كس را در عبادت پروردگارش شریك نكند».
آثار توحید عبادی در زندگی اجتماعی
متأسفانه امروزه تلاش فراوانی در جهت القای فردی بودن دین مداری صورت می گیرد. اگر دیروز سخن از جدایی دین از سیاست و بررسی قلمرو عملکرد دین در نشریات و محافل مختلف به چشم می خورد، امروزه متن زندگی بسیاری از افراد جامعه و از آن بدتر، متن برخی از تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های جامعه به این سمت، سوق داده شده است؛ به گونه ای که سبک زندگیِ مورد ترویج در جامعه، همان سبک زندگی سکولار و غربی است. این در حالی است که خداوندی که هدف از خلقت را عبادت خویش می داند؛ «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلا لیعبدون» (ذاریات:56) و تنها عبادت خالصانه را می پذیرد؛ «و ما أمروا إلاّ لیعبدوا الله مخلصین له الدین حنفاء» (بیّنه، 9)، در پی یک جامعه توحیدی است؛ بلکه انسان در ضمن عمل اجتماعى و همراه و هماهنگ با جامعه توحیدى ساخته مى‏شود، نه منفصل از قافله اهل توحید. بر این اساس، در شعار توحید عبادی که در هر نماز، آن را تکرار می کنیم، می گوییم : «إیّاک نعبد» (حمد:5)؛ یعنی: «تنها تو را می پرستیم» (به صیغه جمع) و نمی گوئیم: «تنها تو را می پرستم».
نکته مهم و قابل توجّه در این تعبیر، آن است كه انسان در پرتو شناخت خدا و عنایت به او و نه در غفلت و بى‏خبرى از او و نیز در عمل و فعالیت ساخته مى‏شود، نه با نظر و اندیشه محض. هم چنین وی در ضمنِ عمل اجتماعى و همراه و هماهنگ با جامعه توحیدى ساخته مى‏شود، نه جدا از قافله اهل توحید. بنابراین انسان اندیشمند خداشناس و بشر عمل گرایِ بریده از جامعه توحیدى، انسانی ناقص است. پس در حقیقت معنى «إیّاک نعبد»، این است که «خدایا! ما مردم جامعه توحیدى در حركتى هماهنگ، همه با هم به سوى تو و گوش به فرمان تو، در مسیر پرستش تو روان هستیم» (مطهری، 1387، ج26: 107-106). این حقیقت ناگوار، قابل انکار نیست که امروزه، قدرت ما در دفاع جانانه از مکتب توحیدی و نیز فرصت ما در الگوسازی برای جوامع دیگر، محدودتر شده است.
اکنون به کمک آیات و روایات به بررسی برخی از آثار و کارکردهای اعتقاد به توحید عبادی و تحقّق عملی این باور در صحنه اجتماع می پردازیم و با این بیان، سعی در ارائه تصویر روشن تری از آرمان شهر توحیدی داریم. شایان ذکر است که تمام آثار فردی که پیش تر بررسی نمودیم، پس از آن که همگی افراد جامعه، موحّدانه زندگی نمایند، همگانی خواهند شد و کارکردهای خویش را در اجتماع نیز نشان خواهند داد؛ بلکه تمام کارکردهای اجتماعی که بیان می کنیم، آن گاه تحقّق می یابد که زندگی یکایک افراد جامعه و نظام علمی، سیاسی و اقتصادی ایشان، بر مبنای توحید عبادی بنا شده باشد. با حفظ این پیش فرض، به بیان برخی از کارکردها در زندگی اجتماعی می پردازیم.
1- اقتدار اجتماعی و استکبارستیزی
جامعه توحیدی که تنها خداوند را می پرستد و تنها به رضایت او می اندیشد، مخاطب ندای الهی است که «و لا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون إن كنتم مؤمنین» (آل عمران:139) چنین جامعه ای از هیچ قدرتی هراس ندارد. این اقتدار اجتماعی، نتیجه رفتارها و عبادات خالصانه است و به عبارت دیگر، توحید عبادی و اخلاص، شرط لازم برای ایجاد چنین اقتداری در جامعه می باشد. امام صادق ع می فرماید: «إنّ المؤمن لیخشع له كلّ شیء و یهابه كلّ شیء إذا كان مخلصاً لله أخاف الله منه كلّ شیء حتّى هوامّ الأرض و سباعها و طیر السماء» (مجلسی، 1404، ج66: 285)؛ «همه اشیاء در برابر مؤمن، خاشع اند و از هیبت او مى هراسند. اگر براى خدا اخلاص ورزد، خداوند همه چیز، حتى گزندگان و درندگان زمین و پرندگان هوا را از او می ترساند».
مطابق با آیات قرآن کریم، حضرت هودع قوم خود را به توحید عبادی و استغفار از شرک و بازگشت به خدا دعوت نموده و یکی از کارکردهای آن را افزایش قدرت آن ها می داند(هود:52-50). در نتیجه این اقتدار، چنین جامعه ای سر تعظیم در برابر هیچ مستکبری خم نخواهد کرد؛ اگر تنها خداوند را بنده است، پس در برابر غیر خدا، احساس آزادی می نماید و هرگز تحت سیطره مستکبران قرار نخواهد گرفت. خداوند نیز یار موحّدان استکبارستیز است. اصحاب کهف، نمونه ای از این اجتماع بودند. آن ها هرگز حاضر نشدند دست از توحید عبادی بردارند و بر این اساس، برای رهایی از سلطه مستکبران حرکت نمودند. در این مسیر، از نصرت و یاری خداوند متعال هم بهره برده و ثبوت قدم می یابند (کهف:14-13) این نصرت، در پی اعتقادها و باورهای نیکویی است که اصحاب کهف داشتند. خداوند، این چنین به تشریح باورهای آن ها می پردازد: «و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ الله فأووا إلى الكهف ینشر لكم‏ْ ربّكم من رحمته و یهیّئ لكم من أمركم مرفقاً» (کهف:16).
2- وحدت میان اقوام و ملّت ها
یکی از نگرانی های رهبران جوامع، یافتن و یا ایجاد محورهایی است که بتوانند بر اساس آن در جامعه، وحدت و همدلی ایجاد نمایند تا به اجتماعی دارای یک هویّت خاص و ویژه دست یابند. حکومت ها در این راستا، به تقویت مفاهیمی؛ چون «وطن»، «زبان»، «نژاد» و... می پردازند و سبک زندگی جامعه را بر اساس این مفاهیم شکل می دهند. امّا از آن جایی که این مفاهیم، اعتباری بوده و از ارزش حقیقی برخوردار نیستند، هر از چند گاهی، شعله یک اختلاف جدید روشن شده و پایه های وحدت جامعه را برهم می ریزد. در جامعه ای که فقط خداوند، پرستش می شود، رنگ و نژاد و قبیله بی ارزش است؛ چرا که از معبود شنیده است: «یا أیّها الناس إنّا خلقناكم من ذكر و أنثى‏ و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفوا إنّ أكرمكم عند الله أتقاكم إنّ الله علیم خبیر» (حجرات:13).
انسان موحّد حتی به محلّه و شهر و دیار خویش هم وابسته نیست. اگر لازمه توحید عبادی، هجرت باشد، درنگ نمی کند؛ زیرا در نگاه توحیدی، ارزش زمین خداوند به عبادت اوست: «یا عبادى الذین آمنوا إنّ أرضى واسعه فإیّاى فاعبدون» (عنکبوت:56). در سایه نگاه توحیدی و پرستش خدای یگانه، نه تنها یک ملّت، بلکه همه موحّدان می توانند در برابر مشرکان، صف واحدی باشند. بر این اساس، خداوند به پیامبرش دستور می دهد که سایر ادیان را ندا دهد تا بر محور توحید عبادی اجتماع کنند و در برابر مشرکان، متّحد و یک دست باشند: «قل یا أهل الكتاب تعالوا إلى‏ كلمه سواء بیننا و بینكم‏ْ ألاّ نعبد إلاّ الله و لا نشرك به شیئاً و لا یتّخذ بعضنا بعضاً أرباباً من دون الله» (آل عمران:64)
3- رفع نابسامانی های اجتماعی
ما به واسطه مطالعه دقیق وضعیت جوامع می توانیم با نابسامانی ها و بحران های متعددی مواجه شویم؛ اعم از اختلافات خانوادگی، ازدواج های ناموفّق، طلاق، درگیری های خیابانی، دزدی، خیانت، اختلاس، قانون گریزی، جنگ های قدرت و... آمار برخی از این موارد در جامعه، بسیار نگران کننده است. هرچند آسیب ها و پدیده های اجتماعی، تابع عوامل متعدّدی هستند؛ اما به نظر نگارنده، بر اساس آموزه های دینی و نظریه های جامعه شناسی، مهم ترین عوامل این آسیب ها، مربوط به سبک نادرست زندگی و پشتوانه های معرفتی نادرست این سبک زندگی است. برای اثبات مدّعای خویش، برخی از مهم ترین عوامل این نابسامانی ها را مرور می کنیم:
1. بی هویّتی و هدف دار نبودن زندگی؛
2. عدم اعتقاد راسخ به مبدأ متعال و صفات او؛ مانند علم، حکمت، قدرت، رزّاقیت، عزّت، شهادت، مراقبت و...؛
3. تفکّر انتظارطلبی و پی جویی مطالبات از سایرین، به جای فرهنگ و تفکّر عبودیت و وظیفه محوری؛
4. محدودیت زندگی چندروزه دنیا برای رسیدن به خواسته ها و تمایلات.
ناگفته پیداست که باور توحید اعتقادی و جریان یافتن آن در زندگی اجتماعی و شکل گیری سبک زندگی بر اساس آن، تا چه اندازه بنیان بسیاری از این نابسامانی ها را ریشه کن خواهد کرد. انسان موحّد به مبدأیی عالم و قادر اعتقاد دارد و همه رخدادهای عالم را در چارچوب مقدّرات الهی می بیند. زندگی را محضر حضرت حقّ می انگارد و خود را در حرکت به سمت او می یابد: «یا أیّها الإنسان إنّك كادِح إلى‏ ربّك كدحاً فملاقیه» (انشقاق:6) تنها خداوند را شایسته خضوع عابدانه می شمارد و بر این اساس، نقش خود را در این کارگاه هستی، عبودیّت خالصانه او می‏داند. چنین باوری، تفکّر وظیفه محوری را در او شکل می دهد. تنها به رضایت او می اندیشد و انتظار پاداش و قدردانی از او دارد: «لا أسئلكم علیه أجراً إن أجری إلاّ على الذی فطرنی»‏ (هود:51). جامعه با چنین باورهایی، از آسیب های یادشده در امان خواهد بود و هدف از خلقت در آن جامعه، ظاهر خواهد شد و همگان با آرامش و امنیت، توحید عبودی را جلوه گر خواهند بود: «وعد الله الذین آمنوا منكم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكّننّ لهم دینهم الذی ارتضى‏ لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً یعبدوننی‏ لا یشركون بی‏ شیئاً» (نور:55).
نتیجه
با دقّت در آیات و روایات خواهیم یافت که از سویی تمام رفتارها، گفتارها و فعّالیّت های ما، نوعی عبادت به حساب می آید و از سوی دیگر، انسان مسلمان وظیفه دارد به باور توحید عبادی معتقد بوده و تنها خداوند را شایسته پرستش بداند. بر این اساس، یک انسان موحّد سبک زندگی خویش را بر مبنای «بندگی خداوند» قرار داده و از آثار و کارکردهای فراوان آن بهره مند خواهد شد. این باور در صحنه اجتماع نیز آثار عمیقی به جا خواهد گذاشت. جامعه توحیدی که تنها خداوند را می پرستد و تنها به رضایت او می اندیشد، از هیچ قدرتی هراس ندارد و از اقتدار اجتماعی بی نظیری برخوردار می شود. در این جامعه، رنگ و نژاد و قبیله بی ارزش است؛ وابستگی ها و تعصّبات جاهلانه نسبت به شهر و محلّه وجود ندارد؛ بلکه رنگ و بوی توحیدی، به موحّدان یکپارچگی می بخشد و ایشان را در برابر مستکبران و کافران در یک صف، همراه می کند. اگر جامعه، تنها خداوند را شایسته پرستش بداند، بسیاری از نابسامانی ها که برخاسته از بی هویّتی، نشناختن مبدأ متعال و خلاصه کردن حیات در زندگی چند روزه دنیاست، ریشه کن خواهد شد؛ زیرا جامعه موحّد، سبک زندگی خویش را بر محور وظیفه محوری، آخرت طلبی و کسب رضایت الهی شکل می دهد.
کتابنامه
* قرآن کریم.
* نهج البلاغه.
* مصباح الشریعه، منسوب به امام جعفر صادق(ع). (1400)، بی جا: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات.
1. ابن حنبل، أحمد. (1429)، مسند أحمد، بیروت: دار الکتب العلمیه.
2. ابن منظور، محمد بن مكرم. (1414)، لسان العرب، بیروت: دار صادر.
3. تمیمی آمدی. (1366)، غرر الحكم‏ و درر الکلم، قم: دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.
4. جوادی آملی، عبدالله. (بی تا)، توحید در قرآن، قم: نشر إسراء.
5. امام خمینی، سیدروح الله. (1378) چهل حدیث، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى.
6. دغیم، سمیح. (2001)، موسوعه مصطلحات الإمام فخرالدین الرازی، بیروت: مكتبه لبنان ناشرون.
7. راغب اصفهانى، حسین بن محمد. (1412)، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داود، بیروت: دارالعلم.
8. سبحانی، جعفر. (1412)، الإلهیات‏، قم: المركز العالمی للدراسات الاسلامیه.
9. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . (1425)، الفكر الخالد، قم: مؤسسه الإمام الصادق‏ع.
10. صدوق‏، محمد بن على. (1362)، الأمالی، قم: كتابخانه اسلامیه‏.
11. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . (1387)، عیون أخبار الرضاع)، بی جا: انتشارات جهان.
12. طباطبایی، محمدحسین. (1417)، المیزان فى تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
13. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . (1374)، المیزان فى تفسیر القرآن، مترجم: سیدمحمدباقر موسوى همدانى، قم: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
14. طریحى، فخرالدین. (1375)، مجمع البحرین، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران: كتاب فروشى مرتضوی.
15. فراهیدى، خلیل بن احمد. (1410)، كتاب العین، قم: انتشارات هجرت.
16. قرشى، سیدعلى اكبر. (1371)، قاموس قرآن، تهران: دار الكتب الإسلامیه.
17. کلینی، محمد بن یعقوب. (1365)، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیه.
18. مجلسی، محمدباقر. (1404)، بحار الأنوار، بیروت: مؤسسه الوفاء.
19. مصطفوى، حسن. (1360)، التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
20. مطهری، مرتضی. (1389)، مجموعه آثار، جلد 2، تهران: انتشارات صدرا.
21. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ . (1387)، مجموعه آثار، جلد 26، تهران: انتشارات صدرا.
‏22. مهدوى كنى، محمدرضا. (1376)، اخلاق عملی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
23. نراقى، ملا احمد. (1377)، معراج السعاده، قم: مؤسسه انتشارات هجرت.
حجت الاسلام حسین صدیقی

نقشه سایت :: sitemap